چهره به چهره روبه رو

تازه فهمیدم این که میگه :

  بنازم به بزم  محبت که آنجا

 گدایی به شاهی مقابل نشیند 

منظور نماز است وقتی در تشهد و سلام می نشینی 

رو بروی خدا نشسته ای  و روبروی پیامبر خدا می گویی السلام علیک یا ایها النبی و رحمت الله و برکاته

پبامبر میگوید سلام بر ما یعنی سلام بر من و تو  و  همه صالحان 

تاریخ

و الله  من ورأنا لمحیط از این لحظه خشتود میشه پس و میگه 

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته 

مازاده عشقیم نه یک تجاوز قانونی !

به ما گفته اند زائیده عشق نیستیم گفته اند پدر بزرگ مان  مادر بزرگ ما را بدون عشق و انتخاب به زنی گرفت و مادربزرگ ما  اطلاعی از حقوق  خود نداشت و  از رابطه زناشویی جز زائیدن وشیر دادن  وکهنه شستن چیزی نفهمید! آنها تقریبا توانستند به ما بقبولانند که زاییده یک تجاوز قانونی هستیم و به ما گفتند همه اس تقصیر مسلمانی مان است 

ضربه ای که بیگانه وارد کرد نتایج بسیاری داشت یکی اش این است که نسل مادران واقعی دارد از میان می رود  مادرانی که بهشت سایه شان بود  

مادران و پدرانمان را بشناسیم و حتیمی توانیم هر کدام مستندی از مادر خود بسازیم مستندی که  اگر ساخته نشود ....حیف است ومادربزرگها....

 مادربزرگها  دارند یکی  یکی خاموش می شوند !

می گویند تعبیر مادر در خواب امام زمان است یعنی اگر خواب مادرت را دیدی  امام زمان حسابش کن

میدانید چرا؟

 خوب که نگاه کنی میبنی که مادر, فرزند را  حتی سهوا به خطا نمی اندازد  یعنی خدا به مادر نسبت به فرزندش عصمت داده و مادر را شیطان نمی تواند به خودخواهی بکشاند چون مخلص واقعی است,   باقی ماجرا را خدا به عهده گرفته و دست شیطان را وسوسه مادر در مقام مادری ,کوتاه کرده است

برای همین امام زمان در هیأت مادر گاهی به خواب ما می آید و نجاتمان می دهد

عرش خدا بر آب

قل هو الله احد

خدا یکی است

این احدیت صفت او نیست

ذات خدا ست

پله اول است

برای شناخت خدا

اثبات وجود خدا 

اصلا پله نیست

منفی پله است

به مولانا آن خدا

که وجودش نیاز به اثبات دارد

وجود ندارد 

خدایی که در سر می پروری وهم است

خدا در دل است

و دل مومن را پیامبر گفت عرش خدا

و قول خدا در الکتاب این است 

"عرشه علی الماء"

عرش خدا بر آب  است

و بسیار دیدنی است 

نور آفتاب چون بر آب افتد

فیلم زندگی ما

همه ما روی آنتن هستیم

 پخش زنده یک مستند که همزمان از زاویه دید ما و  359 زاویه دیگر

 فیلمبرداری و به پرونده ما افزوده می شود  که در آخر کار پاداش هرکدام از ما

با فیلم کامل زندگی خود در پیشگاه خدا حاضر خواهیم شد 

و  گروهی از رسولان و مؤمنان نیز در آن شهادت می دهند  

خدا طراح ما و صحنه  ماست 

پردازنده و پرورنده ماجرای ما و جهت دهندگان حاضر در صحنه  فرشتگان شیاطین آنه پی در پی که دیالوگهای سرنوشت ساز را به ما تلقین می کنند و آنها که از باریکه میان دو مرگ عبورمان می دهندبی سر و صدا

دوربینها و میکروفن ها از لحظه تولد تا آخرین نفس گفتار و کردار ما را ثبت می کنند ولی تنها خداست که به حیطه پندار ما نیز احاطه دارد آنقدر لطیف است که وقتی در دلمان حرف می زنیم می شنود و هر چه تصور می کنیم می بیند

افکار شر و پندارهای نیک که چون بر ایشان پافشاری کنیم زمینه افشا شدنشان را. در روی پرده بوجود می آورد 

 کارگردان نویسنده مالک و داور نهایی همه یکی است و او الله است  خالق کارکترها و شخصیتهایی که روی پرده و   پشت پرده ایفای نقش می کنند برنکهامه نویس ما طراح تصویرگر شخصیت پرداز ما همه یک شخص واحد است چون او خودش هم واحد است و از نوع او فقط خودش هست و بس

one love one god

شیطان اینبار عشق را در آدمی نشانه رفته است

دل آدم را 

و اگر مؤفق شود تورنادوی عشق را در آدمی به چند

گردباد موقت فصلی تجزیه کند کار آدم تمام است

و شیطان پیروز این میدان ,سوار بر انسان به صحرای 

قیامت وارد خواهد شد

بیچاره دل آدم 

که پاره خواهد شد 

ازدوری خدا

پاره آجری در جهن

دل از آن رو که یک طلب است

 پایتخت خدا است

وخدا در دل آن زن دمید که مریم بود

همچنانکه در گل آدم 

  دانه روح را در دل کاشت

تا سبز شود و راه  و رسم درختان  پیش گیرد

به سوی نور

  یحفظون فروجهم که در قرآن صفت المومنون است 

به همین دلیل است که " قلب مومن عرش خداوند است "

 و همانطور که صورت مادی دل

در ضریح سینه محافظت می شود 

باطن دل هم باید در ضریح عشق به یک تن محافظت شود

عشق یعنی "یک طلبی" 

یعنی دل یکی دلدار یکی خدا یکی یار یکی

 یعنی تنها تنها ت را به مرزهای مادی ام  راه می دهم 

وتنها به خانه تن تو قدم می گذارم 

one love one god one love 

😊

آهنگ برنادت

نماز صبح می خوندم یهو یه احساس خیلی دور  کردم به احساس خیلی قدیمی که  از خدا  داشتم که  برمی گرده به زیر 3 سالگی دی ماه و جشن میلاد مسیح  وقتی تلویزیون فیلم آهنگ برنادت رو پخش کرد و من که هنوز یکماه مونده بود 3 سالم تموم بشه  اون شب  این فیلم رو کامل دیدم  تا اینجاهاش ر و یادم بود اما نکته ای که الان یادم اومد اینه  که من بعد از اوناشب فقط می خواستم برنادت بشم  با این که  اصلا نمی فهمیدم بهشت چیه و موسیقی فیلم رو که کر کلیسایی بود می گفتم آهنگ فرشته ها و فکر می کردم خود فرشته ها اجرا می کنن

این ها موقعی بود که هنوز نمی فهمیدم آدمهای توی تلویزیون مثلا برنادت کجاست و اینکه دنیا بزرگه یعنی چقدر اما چون برنادت خادم کلیسا بود و زمین می شست و جارو می زد این دو تا موضوع در ذهنم به هم گره خورد !

 همیشه یادم بود که 3 _ 4 سالگی آرزوم این بود که برم یه جای سرد و غریبه خدمتکار بشم اما اصلا نمی دونستم بخاطر رسیدن به کیفیت روحی برنادت بود و الان یادم میاد که بعد از اون هیچ اتفاق دیگه ای برام جالب نشد !