۱۹
مرداد
بازمی گردیم یک یک روزهای هفته را
جمعه تا جمعه تمام عمر بی تو رفته را......
این شراب طهورا ست
هزار و صد و هفتاد و هفت ساله است
مرد افکن نیست که تلخ باشد
نامرد افکن است و شیرین
ومرده را زنده می کند
همانکه حافظ را زنده می کند
امیرکبیر را زنده می کند
ژاندارک را زنده می کند
وهمه شهیدان تاریخ
همه آنها که رفتند آب بیاورند
و دیگر برنگشتند
وآنها که سر بریده شدند
چون از آتش گذشتند
فرصتها را بر میگرداند
و حق را به حقدار
و لیلی را به مجنون می رساند
و فروغ را زنده میکند
تا تعبیر خوابش را ببیند
که بیداری است
پیش از آغاز سخن
مکثی کرد
طولانی
و در سکوت
یکایک ما را که منتظر بودیم
از نظر گذرانید
پیش ازآغاز سخن
پیش از گفتن اولین کلمه