به نام تو

انک لا اله الا انت

به نام تو

انک لا اله الا انت

ربِّ صلّی علی مُحسن فی العالمین

آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۹۶، ۱۸:۴۳ - سید محمد موسوی
    عجب...

۴۶ مطلب با موضوع «کارگردان : خدا» ثبت شده است

۰۸
خرداد

به خدا اعتماد کن

خدا را مثل کودکی نگاه کن که پدر او را بالا پرت کرده تا با او بازی کند 

در آن چند لحظه که در هوایی 

و دست پدر کاملا تو را رها کرده است

در آن چند لحظه با شادی و رها به او نگاه کن و حالشو ببر

اگر در این لحظه ها خود را درحال سقوط بپنداری و به پدر شک کنی

خیلی خری !

  • فرشته حالی
۰۵
خرداد

 امن یجیب المضطراذا دعا و یکشف السوء 

یعنی خدا به هریک از ما در لحظه اضطرار یاری رسانده 

خدا آن خاطره را به ما یاد آوری می کند آن لحظه  در امان ماندن را از رنجی تحمل ناپذیر آن لحظه ای که دستمان نمی رسید کودک مان را از مقابل ماشینی که با سرعت داشت با او برخورد می کرد نجات دهیم و کاری نمی توانستیم کنیم الا دیدن آن لحظه وحشتناک 

و خدا به فرشته ها  فرمان داد کمی فرمان را چرخاندند و ماشین از  کنار کودک ما عبور داده شد  

خدا خیلی مهربان است هرگز بخاطر تنبلی کسی را از بهشت محروم نمی کند و  دوزخ را تنها جایگاه بد دلان قرار داده کسانی که بدخواه دیگران شده اند  


  • فرشته حالی
۰۴
خرداد

ما آدمها بخشی از بدن زمین هستیم 
ما نقش کدام عضو بدن را برای زمین ایفا کردیم؟ 
ما خلیفه خدا در زمین هستیم 
ما به زمین فرستاده شدیم 
 تا قلب زمین را زنده نگه داریم 
و خالق صحنه های با شکوه و بدیع باشیم
ما در زمین چه کردیم
ما به زمین هجوم آوردیم
و پوست اش را جویدیم 
و در تن اش تونل کندیم
و با سرعتی که مخصوص سارقان است
ذخایر اش را مکیدیم
 
زمین را ببین که چه صبری  دارد 
چه ادب و تربیتی !
آن روز اول به خدا گفت چشم
و پای حرف اش ایستاده
خدا  صداشون زد, آسمون و زمین رو !
 و گفت  بیایید طوعا او کرها!
با نیل و رغبت یا بی میلی و نفرت بیایید 

گفتن طوعا ! 
یعنی به چشم ! با دل و جان در خدمتیم 
خدا  خورشید و روشن کرد 
و رفلکتور (مله ) رو تنظیم کرد و حرکت عقربه ها ی ساعت رو میزون کرد  سپس به زمین فرمود : رام آدم شو
  آدم و أدمه رو پشت  زمین سوار کرد  و گردونه رو به راه انداخت 
خدا زمین را دایه ما کرد و ما دایه مان را به بردگی گرفتیم 
خدا به زمین فرمان صبر و سکوت داد و فرمود : 
تا من نگفتم جم نخور !
هرچه دیدید و شنیدی در دلت نگه دار تا یوم وقت المعلوم  
... و اما   "ذا زلزل الارض زلزالها
در آن هنگامی که زمین لرزانده شود 
واخرجت الارض اثقالها
وسنگینی دل اش را بیرون بریزد
 و قال الانسان ما لها؟
و  انسان گوید: چی اش شده این؟! چرا اینجوری میکنه  اینکه
 تا الان داشت سواری میداد صداش در نمیامد!
و یومئذ یحدث اخبارها
و اون روز زمین اخبار خودش رو بازگو می کنه
بانّ ربک اوحی لها
برای اینکه  پروردگار"ت "بهش وحی کرده.... ِ

  • فرشته حالی
۰۲
خرداد
در خواب دیدم در خوابی که اصطلاحا بیداری می خوانیم دیدم که آدم از بهشت نازل شد در زمین تا امیر خدا باشد در این سیاره یگانه آبی اما ضربه روحی راتاب نیاورد و فراموشی را برگزید تا از رنج گول خوردگی خلاصی یابد 

و القرآن ذی ذکر

ماجرای  همان بچه ای که در کارتن  کودکی هایمان 
بر زمین خورد و فراموشی گرفت 
از یاد برد خانه اش را 
و خانواده اش را 
و به بیگانه خو کرد
تا یکروز ....
ناگهان.... 
...به تذکره ای برخورد
و جرقه ای زد و به یاد آورد
اولین خاطره مثل دومینو شروع کرد به روشن کردن خاطره های دیگر

وذکر فی الکتاب مریم 
وذکر فی الکتاب موسی
و خود را 
به یاد  آور!
" وما قرآن را نازل کریدم 
که در آن ذکر شما ست"آیا کسی هست که بخواهد بیاد آورد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


تو نوحی و کشتی تو این کره زمینه            
ظرفیت نجات تو    نجات   عالمینه 

تو   برای تک تک آدمها    نشونه داری          

 برا نجات هرکسی یه جور بهونه داری

وقتی میای برای هیچ کسی غریبه نیستی
هر آدمی حس میکنه یه روز  یه شب یه جایی 

تو رو دیده یا که صدای گرم ات رو شنیده 
خبر نداره که تو   نقش دل آدمهایی

خدا همون روزی که آدمها رو آفریده
نقش رخ خوب تو رو توی دلها کشیده

برای همینه که وقتی میای 

تو برا هرکس توی دنیا یه جور آشنایی
چه غوغایی بپا میشه توی تموم دنیا 
خدا کنه من هم باشم روزی که تو می آیی








  • فرشته حالی
۲۶
ارديبهشت

دروغ گفتن سخت است 

اما به دروغ عمل کردن سخت تر 

آنچنان که از آدمیزاد راحت طلب تنبل 

عمل دروغ سر زدن کم اتفاق می افتد 

یعنی بازیگری آگاهانه 

در اعمال زندگی 

این معمولا یا از شیاطین سر میزند 

به قصد سست کردن زانوی مؤمنان 

یا از مؤمنین آل فرعون


  • فرشته حالی
۱۳
فروردين


دموکراسی

طبیعی ترین اتفاقی است که بدون دخالت"  آنها"در میان" ما "رخ خواهد  داد ... و بیشتر از دموکراسی هم ...بخشندگی هم رخ خواهد داد و این جای ! ندارد


 مثلا خودت را ببین  ... دلت را ... و پدرت ... و مادرت و مادرت و خاله ات که هنوز زنده ایت و حق انتخاب دارد شما کجا نان مرا کش می روی تا با آن یک نشان ملّی بسازی و آن را به فرزندت بدهی که بر سر فرزند من بکوبد

من که شما نیستم این را می بینم در شما  

اگر خودتان خ بی خودتان را کفران می کنید از شکست نفسی نیست 

از اثر حرفخای شیطان است 

که در گوش تان زر زر می کند شب  و روز 

و دهانش هی بزرگ  و بزرگتر می شود 

40اینچ 

42 اینچ

50 ...و    60    70   و دیگر هیچ!


در سوت دمیده می شود  و تو از زمین بیرون می افتی 

با نامه اعمالی پر از شوتِ نزده

پاسِ نداده 

گل نکاشته!

در کنج خالی اینهمه دل !

ار زمین هبوط می کنی به خودت 

خودت و قرینه ای که آینه دق ات شده 

و  قارونها

 که گنجهایشان را در دنیا به دوش می کشیدی 

و شیرگنجشکهایشان را می دوشیدی

باتو هم دم اند

وخدای نکرده اگر  گُل زده باشی 

به خودی

به تیم خوبان !





  • فرشته حالی