به نام تو

انک لا اله الا انت

به نام تو

انک لا اله الا انت

ربِّ صلّی علی مُحسن فی العالمین

آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۹۶، ۱۸:۴۳ - سید محمد موسوی
    عجب...

فاطمه در مسجد النبی _1

سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۲۵ ق.ظ

فاطمه وارد مسجد النبی شد و  چند زن هاشمی با او وارد شدند 

فاطمه گریست و همه با دیدنش به گریه افتادن! 


چرا؟ چرا گریه کردن؟  مگه اونها واقعا پیامبر رو دوست داشتن؟!


آره با تمام بی معرفتی شون پیامبر رو دوست داشتن! آخه مگه میشد دلشون برای پیامبر تنگ نشه ؟! مگه می شد فراموش کرد وقتی ۱۱ سال پیش به مدینه اومد با خودش صفا آورد,  پایان اونهمه جنگ اوث وخزرج که  از ترس همدیگه شبها با لباس جنگ می خوابیدن !  محمد دستهاشون رو به هم داد و پیمان برادری خوند و اینطوری یثرب به المدینه بدل شد . مدنیت پیدا کرد...شهر شد شهر پیامبر ...

 

چقدر مهربون بود ... و صبور ...و بزرگ...و زیبا ...به قول خودش چهره اش نمکی داشت که چهره یوسف نداشت...چقدر ما نمک نشناسیم...

اینها رو تو دلشون گفتن وقتی تنها  فرزند پیامبر وارد مسجد شد مسجدی که محمد(ص) با دستهای خودش بنا کرده بود  حالا داشت  به نشیمنگاه خلفا بدل میشد



 ...و اونهایی که دویده بودند تا پیش از دیگران خودشان را به خلافت برسانند وقتی فاطمه رو دیدند شاید دلشون هوای  پیامبر رو کرد حتی اون پیر مردی که مقام خلافت را به گردنش انداخته بودن  که اگر غصب آن از علی  آفتی یا ننگی در پی دارد به او بخورد  و خود پس از  فرو نشستن ماجرا سوار منبر پیامبر شوند و بتازند 


شاید اونها هم  از خودشون خجالت کشیدن ولی  از  پیش نماز تا ته مسجد یکی غیرت نداشت برخیزد و بگوید 


راست میگی فاطمه فرزندپیامبر  

تو راست میگی

ما بی وفایی کردیم



 






  • فرشته حالی

بعد از پیامبر

فدک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">