راستش را بخواهید پادشاه لخت است

راستش را بخواهید 

دروغش به دردتان نمی خورد 

راستش را بخواهید بدانید 

به شما گفته خواهد شد 

که پادشاه لخت است

باید پی حرامزادگی را به تن مالید 

وگرنه بعد از پادشاه نوبت توست 

که لختت کنند بیرون و درونت را

 

دروغ می گویند 

که حقیقت تلخ است 

زنبور ها زهر خود را در عسل نریخته اند

باور کردنش سخت است 

تجربه علم است

بی تجربگی اکثریت

دست اقلیت را باز گذاشته 

تا هرچه به نفعشان است بجای علم تجربی به خوردمان بدهند

تجربه اصل علم است مغز آگاهی است تجربه معیار است ولی نه تجربه های امانی 

دانشمندان علوم پیشرفته عصر فضا همان ها که اتم را شکافتند و از آن قارچ اتمی در آوردند مرجع تقلیدهایی هستند که تجربه هاشان را در کتاب خورده ایم تقلید کورکورانه توضیح المسائل ها کتابهای پرفروش که فقط به تو می گویند چگونه ونمی گویند چرا 

راه پول در آوردن از جیب دیگران و گذاشتن در جیب بالا سری ها و چرکی را کف دست ماسیده لیسیدن

بردگی مادام العمر, همه گیر تر از آنکه کسی بر آن نامی بگذارد

 

همه روی آنتن هستیم

همه ما روی آنتن هستیم

 پخش زنده یک مستند که همزمان از زاویه دید ما و  359 زاویه دیگر

 فیلمبرداری و به پرونده ما افزوده می شود  که در آخر کار پاداش هرکدام از ما

با فیلم کامل زندگی خود در پیشگاه خدا حاضر خواهیم شد 

و  گروهی از رسولان و مؤمنان نیز در آن شهادت می دهند  

خدا طراح ما و صحنه  ماست 

پردازنده و پرورنده ماجرای ما و جهت دهندگان حاضر در صحنه  فرشتگان شیاطین آنه پی در پی که دیالوگهای سرنوشت ساز را به ما تلقین می کنند و آنها که از باریکه میان دو مرگ عبورمان می دهندبی سر و صدا

دوربینها و میکروفن ها از لحظه تولد تا آخرین نفس گفتار و کردار ما را ثبت می کنند ولی تنها خداست که به حیطه پندار ما نیز احاطه دارد آنقدر لطیف است که وقتی در دلمان حرف می زنیم می شنود و هر چه تصور می کنیم می بیند

افکار شر و پندارهای نیک که چون بر ایشان پافشاری کنیم زمینه افشا شدنشان را. در روی پرده بوجود می آورد 

 کارگردان نویسنده مالک و داور نهایی همه یکی است و او الله است  خالق کارکترها و شخصیتهایی که روی پرده و   پشت پرده ایفای نقش می کنند برنکهامه نویس ما طراح تصویرگر شخصیت پرداز ما همه یک شخص واحد است چون او خودش هم واحد است و از نوع او فقط خودش هست و بس

من کعبه را دوست دارم

من کعبه را دوست دارم 

بیشتر از خانه ای که در آن بزرگ شدم

و یکبار خواب دیدم 

خانه مان را فروختیم 

وآنها دارند با بلدزر خرابش می کنند

من خودم را روی خانه انداخته بودم و گریه می کردم

می گفتم اینجاخانه شما نیست خانه من است من اینجا بزرگ شدم شما حق ندارید خرابش کنید 

گفتند این خانه کوچک است و قدیمی

برای  اینهمه حاجی جا ندارد

و گور دسته جمعی را نشانم دادندِ

که کنده بودند و آماده برای  عید قربان

ای خدا 

من کعبه را دوست دارم

مرا "ابابیل" کن

 مرا به حج بفرست

اعتماد به خدا

امام جواد (ع)

 الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ ؛ 

اعتماد به خدا بهاى هر چیز گران بها است ، و نردبانى به سوى هر بلندایى . 

بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 364

ای مدنی برقع و مکی نقاب

ای مدنی برقع و مکی نقاب ... سایه نشین چند بود آفتاب

چون مهی از مهر تو مویی بیار ....چون گلی از باغ تو بویی بیارِ

منتظران را به لب آمد نفس ....ای زتو فریاد!  به فریاد رس

سوی عجم ران منشین در عرب....زر ده درروز , و شبدیزشب

سکه تو زن تا امرا کم زنند ....خطبه تو خوان تا خطبا دم زنند

شحنه توئی قافله تنها چراست؟.. قلب تو داری علم آنجا چراست

باز کش این منبر از آسودگان ....غسل ده این منبر از آلودگان

شب به سر ماه یمانی در آر .......سر چو مه از برد یمانی برآر

خلوتی مجلس اسرار شو ...............ما همه خفتیم تو بیدار شو

دایره بنمای به انگشت دست....تا به تو بخشیده شود هرچه هست

ز آفت این خانه آفت پذیر .............دست بر آر و همه را دست گیر 

ز تو یکی پرده بر انداختن .........و از دو جهان خرقه در انداختن

مغز نظامی که خبر جوی تست ...........ز نده دل از غالیه بوی تست

از نفسش بوی وفائی ببخش...........   ملک فریدون به گدائی ببخش

نظامی گنجوی

او یک درخت است

یه درخت  هزار ساله تو شمال هست  که یه شاخه اش شکسته اما رشد کرده  و مثل عاج فیل از درخت زده بیرون و چند متری موازی زمین قد کشیده شاخه اصلی  صاف رفته سمت نور و همینطور داشت میرفت   ....بالای هزار سال سن داشت  که این برا همچین درختی تازه اول زندگیه...زنده بود و سبز و جوان درست مثل "امام زمان"

تو ارتفاع بالایی از  این درخت , یه درخت نخل سر در آورده بود و داشت قد می کشید محلی ها میگفتن احتمالا یه پرنده هسته خرما رو انداخته اون بالا و این درخت هم کم از سیمرغ نداره که بگذاره زال نوزاد از گرسنگی تو بیابون بمیره و نجاتش نده سیمرغ هم که آدم رو نجات بده نجات میده ....هر چی خدا از حکمت و نور و حلم و حیا بهش داده به تو هم میده اگه ببینه دلت هواییه  پرواز هم یادت میده دیگه ولت نمی کنه تا خود بهشت باهاته