نویسنده : وحید ضیائی
زیارت غدیریه میراث جاودانه و ماندگار دیگری از حضرت امام هادی(ع) است در سالی که آن حضرت (ع) از مدینه به سامرا فراخوانده شدند، هنگام ورود به شهر نجف این زیارت را در بارگاه امیرالمومنین (ع) خطاب به جد بزرگوارشان قرائت کردند و از مصائبی سخن گفتند که قرن ها پیش بر آن امام مظلوم (ع) رفته است. با این که زیارت غدیریه سند بسیار معتبری دارد و روایتگران آن بزرگان شیعه هستند، اما متاسفانه این زیارت نامه در جامعه اسلامی مغفول و مهجور واقع شده است.
( زبان زیارت نامه به واسطه تعلق اون به متن کتاب از زبان راوی سوم متن شعر ها- " شبان مثنوی مولانا " - روایت شده است )
به نام خداوند بخشنده ی مهربان ...
سلام خدا و
سلام فرشته های عزیز ترش و
پیغمبرای فرستادش و
بنده های راست و درستش و
همه شهیدا و
مخلصای راستگوش و
سلام همه ، برا تو مولا ، امیر ،
آقا امیر المومنین
نویسنده: صدیقه مقدس پور
امام کاظم علیه السلام فرمود:« وقتی که روز قیامت می شود، منادی خدا ندا می کند «کجایند حواریون - یاران مخصوص پیامبر- که عهد شکنی نکردند و در صراط پیامبر باقی ماندند؟» سلمان و مقداد و ابوذر برمی خیزند.»
سلمان فارسی فرزند بدخشان است. نام اصلی او نیز روزبه و کنیه اش ابوعبدالله است. پس از اسلام آوردن، پیامبراکرم(ص) به او فرمود: «نام خود را از امروز سلمان بگذار». از این روی، او به همین نام مشهور است.
او یکی از معمران و زاهدان دوران خود بود و در علم و دانش، سرآمد اهل زمان به شمار می آمد؛ چنان که در بسیاری از روایت ها نقل شده، سلمان دانش های پیشینیان و آیندگان را می دانست و در راهِ یافتن اسلام، رنج فراوان برد. او پس از طی دوران کودکی، سالیان دراز در جست و جوی دین حق بود تا اینکه هنگام ورود پیامبر(ص) به مدینه در قبا اسلام آورد.
گروهی زادگاه سلمان را قریه جی از رامهرمز شیراز می دانند و گروهی دیگر بر این باورند که او اهل جی اصفهان بوده است. ممکن است هر دو گفته درست باشد؛ زیرا از خود او نقل شده است: «در رامهرمز به دنیا آمدم و پدرم اهل اصفهان بود»
علم او لدنی است آن لاین با خدا متصل است علم هر چیزی که فردا در جهان رخ خواهد داد پیشاپیش به او داده می شود و خدا علم و حکمت را با هم می دهد از علم بی حکمت چیزی جز قارچ اتمی بیرون نمی آید
عالمی که حکیم نیست ابایی ندارد که هامان شود و برای فرعون کوشک فضایی بسازد تا به آسمان برود "ببیند" که آیا خدای موسی وجود خارجی دارد! یا موسی هم مثل خودش دروغگوست( کافر همه را به کیش خود پندارد !)
عالم تجربی اگر نور ریاضی بر علمش نتابد دیگر چیز ثابتی در دست نخواهد داشت علم تجربی تدریجی و همواره در حال تکام است. پس اگر ناقض نتایج خود نگردد دست کم همیشه ناقص است عالم تجربی اگر مشاهدات و تجربه هایش را فقاهت نمی کرد هرگز نمی توانست سفینه بسازد و به فضایی برود که از دور قابل تجربه حسی نیست و در دسترس او قرار ندارد
علم ریاضی علم مادر است کلید عقل آدمی است
قرار بود علم تجربی در ازای گرفتن یقین, ایمان و جاودانگی از انسان به او قطعیت در قوانین فیزیک را بدهد که این خود معامله ای سراپا ضرر بود و مثل این بود که دو چشم کسی را به قیمت یک سمعک از او بخری اما همان را هم به او ندهی علم با تعریف جدیدش سر ما کلاه گذاشت و با تئوری فیزیک کوانتم که ناگهان در میان آورد نسبیت را جای وحدت به آدمیزاد همه چیز باخته غالب کرد نسبیتی که از کثرت هم پریشانی آور تر و ناخواستنی تر بود
فکر می کنم کمی عجیب است که آدم چرا حاضر شد باور کند که جاودانه نیست؟!
آدم که معمولا دروغی که دوست داره رو به راستی که بدش میاد ترجیح میده چطور شد که انقدر راحت حاضر شد قبول کنه که مثل حباب می ترکه و از بین میره ؟! چطور شد که انسان این دروغ بی مزه رو به خود خوراند ؟
گول خوردیم گول شیطان دانشمند نما را...