سناریو پلاسکو
متن زیر برگرفته از وبلاگ دکتر ناطقی الهی است
لا حول و لا قوه الا بالله
سناریو مدیریت «سانحه» ساختمان پلاسکو، سناریو مطلوب (فقط رئوس کلان)
دو سال قبل از حادثه؛ جلسه هماهنگی منطقه
اعضای جلسه: آب، برق، گاز، آتشنشانی و ... .
مدیر منطقه (شهردار منطقه): با سلام امروز حادثه آتشسوزی مدنظر برای منطقه است
مدیر منطقه: آقای مهندس لطفا چرخه را روی تصویر بیاورید تا براساس آن جلو برویم
مهندس: تصویر چرخه قربان روی پرده است
مدیر منطقه: پیرو جلسه قبل میبایستی موارد زیر تهیه میشد: لطفا گزارش
نقشه آسیبپذیری ساختمانهای منطقه و ریز منطقه در مقابل آتش؛
اخطار 3 ماهه برای حل مشکل اطفاء حریق؛
ارزیابی اولیه و کیفی منطقه از دیدگاه سازهای، تردد، آب و برق و ... و ترسیم نقشههای موجود؛
...
...
مهندس منطقه: بله تمامی ساختمانها بطور کیفی بصورت سریع ارزیابی اولیه شد هم در اشل کل منطقه استحفاظی و هم بصورت ریز منطقه و تمامی ساختمانهای فاقد سیستم حریق همانگونه که در نقشه مشخص است با علامت قرمز، زرد و سبز مشخص شده است؛
اخطار 3 ماهه برای اصلاح سیستم هشدار و خرید کپسولهای اطفاء حریق برای هر واحد ابلاغ شد؛
طبق دستور، روی هر ساختمان تابلوی وضعیت قرمز، سبز و زرد که همگان بطور وضوح قابلیت دیدن آن را داشته باشند نصب شد؛
در اخطار درضمن مشخص شد که میبایستی ارزیابی کمی از سازه و تهیه نقشههای عین ساخت آماده و رأس 3 ماه تحویل شود.
مدیر منطقه: خوب در داخل چرخه به نظر میرسد اقدامات هشدار و اخطار انجام شده است درخصوص خطر آتشسوزی در این مکان، جناب فرمانده توضیحات لازم را بفرمایند:
فرمانده آتشنشانی منطقه: مطالعات کامل در 3 ماه گذشته بر این 50 ساختمان فاقد سیستم آتشنشانی صورت گرفته و طی بازدیدهای مختلف پلهها و آسانسورها و نقاط پناه و خروجیها مشخص شده است و تمرینات کامپیوتری توسط کارگروهها بصورت گیمهای کامپیوتری انجام شده و هر کدام از آتشنشانان نقش خود را معلوم و نسبت به مرور مکتوبات در آن زمینه اقدام کردهاند نیاز به تجهیزات خاصی هم شناسایی شده است که لیست آن در آخر جلسه تقدیم میشود.
مدیر منطقه: در چرخه برای پیشگیری و آمادگی باید آموزش داده میشد؟
مهندس منطقه: متأسفانه آن هنوز انجام نشده است.
مدیر منطقه: چرا؟
مهندس منطقه: باید انجام میشد، پوزش.
فرمانده کل: مدیر منطقه نهایتاً طی دو هفته آتی شهرداری منطقه را به جانشین تفویظ کنید و نسبت به تهیه بروشور یک صفحه (بیشتر باشد نمیخوانند) و آموزش و مانور موظف باشید. پس از دو هفته خودتون را به دفتر اینجانب معرفی کنید تا نسبت به قصور انجام شده صحبت کنیم!
هزاران ریز برنامههای دقیقتر دیگر که میشد تهیه دید؟
3 ماه بعد، جلسه بعدی
مدیر منطقه: لطفا گزارشات
برای پیشگیری؛ تمامی موارد حریقزا از ساختمانها خارج شد؛
برای کاهش اثرات: آموزشهای لازم در قالب بروشور، مانور و تهیه نقشههای خروجی در طبقات نصب شد؛
برای هشدار: سیستم اطفاء حریق در 49 ساختمان انجام شد و توسط آتشنشانان منطقه آزمایش شد؛
هر ماه یک تمرین خروج با همکاران آتشنشان انجام شد؛
تمامی واحدها نسبت به وسعت یک یا دو کپسول آتشنشانی تهیه و تمرین شد؛
راهپلهها با شبرنگ مشخص شد و تمامی موارد آتشسوز از کنار راه پلهها و آسانسورها و خروجیها خالی شد؛
طبق فرمایش شما، تمامی مدارک در داخل کیسه در گاوصندوقها نگهداری میشود که در صورت نیاز با سرعت اجازه برداشت و خروجی فراهم شود؛
نقشهها آماده و تحویل بایگانی شهرداری و در حال به روزرسانی در منبع کامپیوتری برای مطالعه سریعتر آنها در حال انجام است.
طبق دستور برای ساختمانهای بلند، 4 طبقه فوقانی به پشتبام برای خروج توسط هلیکوپتر و 4 طبقه میانی توسط شوت که تمرین شد و 4 طبقه پایین به خروجیهای همکف هدایت خواهند شد، برای ساختمانهای بالای 12 طبقه تمهیدات ویژه ابلاغ شده است.
مدیر منطقه: ساختمان 50 ام چرا عمل نکرده، ساختمان 17 طبقه پلاسکو است.
مهندس منطقه: اگر اجازه بفرمایید اخطار دوم را بدهیم.
مدیر منطقه: اخطار دوم یعنی چه، اخطار یک دفعه است، پلمپ کنید. دفتر حقوقی لطفا با همه دستگاههای ذیربط تماس و نسبت به پلمپ ساختمان تا یک هفته آینده عمل بفرمایند.
مدیر منطقه: تمامی درخواستهای آتشنشانی و دستگاههای مرتبط تا حد امکان تهیه شده است برخی موارد نیاز به هماهنگی دارد که لطفاً پس از جلسه در خدمت باشیم.
چند ماه بعد: تلفن به مدیر منطقه
ساختمان پلاسکو نسبت به اصلاح سیستم عمل کرد و در روز پنجشنبه صبح اطلاع یک آتشسوزی در ساختمان پلاسکو به آتشنشانی شد که خوشبختانه پیش از حضور آتشنشانان منطقه، حریق توسط خود کسبه اطفاء شده است و حادثه درجه سوم قلمداد شد.
مدیر منطقه: هر یک ساعت بطور کامل تا دوازده ساعت آتی مرتب بازدید بعمل آید و در صورت هرگونه اتفاق احتمالی نسبت به آن عمل کنید.
مهندس سازه ارزیابی از حرارت و ضعفهای احتمالی برآورد و به دفتر من گزارش داده شود تا 24 ساعت آتی مانیتورینگ ساختمان علیرغم خاموشی
مدیر منطقه: همه مکالمات، گزارشات و اقدامات لحظه به لحظه مکتوب و به تیم بازنگری جهت نقد ارسال شود و گزارش ارزیابی و بهبود سیستم تا ده روز آینده به اینجانب اطلاع داده شود.
گزارش در مناطق دیگر آتشنشانی نیز طی یک جلسه آموزش داده شود.
سناریو نیمه مطلوب
تمهیدات قبلی تا حدودی انجام شده ولیکن ساعت 8 صبح خبر رسیده که به هر حال آتشسوزی بزرگ است.
مدیر منطقه: تیم آتشنشان سریعاً جهت بررسی، ارزیابی و اطفاء حریق
آتشنشان: برگشتیم؛ آتش زیاد است، برگشتیم تا تجهیزات جدید ببریم
مدیر منطقه: خوب میماندید و درخواست میکردید چرا برگشتید به مسئول بحران شهر خبر دهید، ایشان قم هستند جانشین ایشان پس
آتشنشان: ساعت 9:15 خاموش شد ولیکن گویا دوباره در حال اشتغال است.
فرمانده: همه آتشنشان به خط: مرور میکنیم آنچه میدانید:
اصل اول: ایمنی جان خودم برای خدمترسانی بیشتر؛
اصل دوم: ایمنی جان خودم برای خدمترسانی بیشتر؛
اصل سوم: اطفاء حریق؛
اصل چهارم: راهپلهها و خروجیها و مطئن بودن از باز بودن آنها؛
اصل پنجم: تلفنها روی صدای آتشنشانی همه روشن و ارتباط با شمارههای از پیش تعیین شده.
هر کدام در یک طبقه با بلندگو اعلام میکنید ساختمان در حال فرو ریختن است خارج شوید بلافاصله
شما 4 نفر، مسئول راهپلهها و آسانسورها
سعی کنید راهپلهها از آتش عاری باشند، آسانسورها را میزنید برای پایین در صورت نیاز از شفت داخل آنها برای خروج استفاده کنید.
شما دو نفر، شوت در طبقه میانی را به روی ساختمان بازار کویتیها باز کنید، فراموش نشود بقیه بالای بام ساختمان و طبقات پایینی در خروجیها
از پنجرهها دوری کنید، اگر چیزی غیرمتعارف مشاهده نمودید اعلام کنید. بلافاصله
آب فقط روی آتش
یکساعت فقط، ساعتها را با هم ست میکنیم «یا علی مدد» وارد میشویم.
چهار تیم حفاری از چهار طرف حفاری را شروع کنید گویا تلفنی شده؛ آقا نقشه نداریم، حسن آقا شما در این پاساژ، کار میکنید پلهها کجایند، آسانسورها کجایند و مخازن و تأسیسات و ...
اینهم نقشه تقریبی، براساس همین شروع کنید.
پایان یکساعت، خرابی در داخل داشتیم، تا به حال خیر، ادامه میدهیم تا 15 دقیقه دیگر، دوباره 15 دقیقه تا یکساعت و نیم. بعد از آن تمامی پرسنل با بلندگو اعلام کنید ساختمان در حال ریزش است و سریعاً خودتان خارج شوید، هلیکوپتر بالا منتظر، بقیه از شوت و پایینها از خروجی
دوربینها نشان میدهد گویا برخی انفجارات در حال رخ دادن است، ساختمان خواهد ریخت، تیم انفجار حاضر باشد 1000 کیلو دینامیت در ستونهای میانی در طبقه زیرزمین 500 کیلو در طبقه 1- و 300 کیلو در طبقه همکف، 3 ساعت بعد! انفجار دینامیتها تا ساختمان به داخل بریزد و موجب مشکلات در ساختمانهای پیرامونی نشود.
آواربرداری شروع شود، رعایت تمامی موارد شرعی و اخلاقی صورت بگیرد؛ ممکن است افرادی در زیر آوار باشند.
تمامی گاوصندوقها جمعآوری و به محل امن انتقال یابد و پس از شناسایی کامل تحویل داده شود. مسئول هر صندوق، امضای شخص تحویلدهنده است.
آوار به محل امن برای انجام تحقیقات کاملتر انتقال یابد؛
کلیه مکاتبات، گزارشات، ... و مکتوب برای ارائه گزارش به مردم و شورای شهر و مسئولان کشور و مهمتر از همه برای نقد و بررسی کارآمدی عملیات تهیه شود، مردم انتظار دارند!
سناریو صورت گرفته:
آتشسوزی در ساختمان پلاسکو؛
اعزام تیم آتشنشان و برگشت برای تهیه ابزار لازم؛
خاموش کردن اولیه؛
تخریبهای موضعی؛
نبود مدیریت منسجم و واحد؛
تلفنی نشده معلوم شد دروغ است و خاموش بوده؛
نقب و تونل بیمورد است آواربرداری از بالا
وای ساختمان ریخت
ارسال کارتتبریک؛ آواربرداری در 9 روز تمام شد که یک رکورد است.
شروع درد بیوصف درونی 80 میلیون ایرانی
در خاتمه: فقط رئوس کلان بیان شد، توجه داشته باشید اگر همان قوانین و چرخه موجود در نظام عملیاتی بکار گرفته میشد چقدر مسئله آسان بود. ناگفته نماند در طول زمان میشد حتی برنامهها را اصلاح کرد تا از دماغ کسی خون جاری نشود. برخی خواهند گفت معما چون حل گشت آسان شود، کدام معما حل شد! برخی خواهند گفت مگر داستان مینویسی، خواهم گفت 30 سال مکتوبات هزار برابر ریزتر از این از بنده بیمقدار موجود است. برخی خواهند گفت اگر میدانستی چرا نگفتی، گفتم 30 سال گذشته، برخی خواهند گفت باید در میدان بودی آن وقت عمل میکردی خواهم گفت برای همین باید از قبل فکر کرد نه زمان حادثه! برای آن هم باید برنامه داشت. برخی خواهند گفت شما دارید سیاسی برخورد میکنید، خواهم گفت الحمدالله تمام زندگی من حاکی از بیسیاستی است! اگر سیاست بلد بودم این را هم نمینوشتم!
حال با این داستانها: گریزی ار حوادث نیست، بزرگ و کوچک در یک شهر هر اتفاقی میتواند در اثر سوء مدیریت به بحران تبدیل شود باید برنامه داشت و انشاءا... روح این آتشنشانان قهرمان ایران دلیلی بر فکر کردن و برنامهریزی برای حادثه بعدی باشد، انشاء الله ندانستن عیب نیست، نپرسیدن و عمل نکردن به حرف حساب عذر نابخشودنی است.
شاید خداوند جل و شانه و محمد و آل محمد (ص) اجمعین هم بر همین چرخه تأکید دارند که میفرمایند حساب کار خود را قبل از اتمام زمان بکنید!