از بهشت

ما بچه که بودیم در بهشت زندگی می کردیم ما اصلا در بهشت به دنیا آمدیم ...

  وقتی یاد غذاهایی که می خوردیم می افتم می فهمم ما توی بهشت به دنیا اومدیم و بزرگ شدیم طعام آدم خیلی مهمه یادمه هر وعده غذا سرشار از عشق پدر و مادر بود بابا برای هر روز همون روز  خرید می کرد سبزی تازه گوشت تازه تخم مرغ تازه گوجه تازه چیده ریحون که از بازار روز می خرید و بازار روز واقعا بازار روز بود

مثل بچه ها

یه چیزی دلم می خواهد راجع به هاشمی رفسنجانی بگم

خیلی باحال بود که انقدر می خندید

 هیچ سیاست مداری رو یادم نمیاد که خنده دایم داشته باشه تازه این خنده نه ازروی نگاه  طنز بود و نه برای خوشایند مخاطب! 

خنده ای که از چشمهاش شروع میشد و زود جمع میشد چون همراهی پیدانمی کرد 

خنده هاشمی یه جور ذوق کردن بود مثل بچه ها 

یه جور شادابی ناخودآگاه که  تو پسربچه های دبیرستانی دیده میشه 

قبل از اینکه خنده کودکانه شون  رو با یه دست ریش سیبیل مردونه طاق بزنن

خدا رحمت کنه هرآدمی رو

 که بچه درونش زودتر از خودش نمرده باشه

سبحان ربی الاعلی و بحمده

بچه و گهواره و آسمون همه تو بغل خداییم

بچه آدم رو 

خدا 

گذاشت تو گهوراره 

 و یه تکون به گهواه داد 

و زمین شروع کرد به چرخیدن

آدم هنوز  گریه می کرد 

می خواهم برگردم بغل خدااااااااااااا

خدا یه چرخ و فلک گردون

که با ستاره ها تزیین شده بود

بالا  سرش گذاشت به چرخیدن 

آدم دیگه گریه نمی کرد

خیره شده بود به بالای سرش

 آوای غریبی به گوش می رسید

از اعماق دل خودش  

یا از دل آسمون

خواب تو جان

 

 

 

دیدم یه شب تو برکه خواب دستای تو آیینه و آب
پروانه ها رو شونه ی تو 

 

خورشید و ماه 

هم خونه تو
تو قلبمون بارون گرفت 

شهرو به هم زدیم
تا اونور رنگین کمون

 با هم قدم زدیم

تو چشم من شیرین تره 

خواب  تو از بیداری هام
باید تو رو پیدا کنم تعبیر رویاهام...,

 

 

خدا هست زیرا...

به نام خدا- بخشنده_ مهربان 

که هر سه یکی است

و یکی خداست

 

از کجا معلوم که خدا هست ؟

از اینجا 

بَنَفش........................دی برف و سکوت 

نیلی ...................... بهمن 

آبی ..........................اسفند, آب  شدن برف و یخ

سبز ........................بهاران

زرد .........................تابستان

نارنجی....................مهرگان 

قرمز.....................آذر , جشن آتش

 فصلهای سال دقیقا همون توالی رنگی رو دارند که طیفهای نور   

اگر نور سفید از یک منشور عبور کنه می شکنه و هفت طیف از اون طرف بیرون میاد

این توالی از بنفش تا قرمز بر اساس سرعت ارتعاش هر طیف انجام میشه قانون فیزیک

اینکه چرا فصلها همون توالی رنگی رو دارند به نظر یک دانشمند به اتفاق جالبه 

چون هیچ تلاقی علت و معلولی بین توالی طیفهای نور و رنگ فصلهای سال با همون توالی رنگها

وجود نداره

از نظر علمی هیچ ربطی به هم ندارند ولی هر دانشمندی می گوید 

چه تصادف جالبی !

و هر تصادف جالب یکی از دلایلی است که خدا وجودش را به ما ثابت می کند