به نام تو

انک لا اله الا انت

به نام تو

انک لا اله الا انت

ربِّ صلّی علی مُحسن فی العالمین

آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۹۶، ۱۸:۴۳ - سید محمد موسوی
    عجب...

۳۵ مطلب با موضوع «سروده ها» ثبت شده است

۲۷
بهمن


هر که آب است, با تو آب تر است

با تو حتی لب سراب, تر است


روی تو ماه چهارده معصوم 

شب ات از روز آفتاب تر است


غیبت این حضور ممکن نیست

چه کسی از تو بی نقاب تر است


" ماعرفناک  حق  معرفتک "

گرچه عشق ندیده ناب تر است


خوش بحال کسی که روز نبرد 

با تو همدوش و هم رکاب تر است


تو دعای فرج بخوان که دعا 

از لب دوست مستجاب تر است  


  • فرشته حالی
۰۷
بهمن
اینجوری راحت تر دارم اینجوری که دنبال سر و ته موضوع نباشم دل آدم  خودش حرف بزنه به صحرای کربلا
سر از ماجرا در بیاره 
بهش چی میگن ؟ سیال ذهن ! 
حتما یه رشته ای هست که حرف های دل رو به هم متصل نگه میداره اگه  بخواهم برگردم اصلاح کنم متن رو 
ممکنه همه حقیقتش از دست بره 
امشب اول یاد حضرت فاطمه و حضرت علی افتادم که به محض رفتن پیامبر چقدر چقدر تنها موندن 
ما نمی فهمیم وقتی حضرت فاطمه از بلال می خواهد که یه بار دیگه اذان بگه و بلال برای آخرین بار اذان میگه 
یعنی چی 😢  یه بار یه شعر گفتم از اون تنهایی که به این پنج نفر دست داد وسط یه مشت آدم نمک نشناس 
که هیچ ظرافت نداشتند تا بلافاصله به زیبایی که هنوز کالبدش در میانشان بود خیانت نکنند

عبای تو مثل حباب چراغ
پنچ شعله نور را در دل خود جمع کرده
پنج عید بزرگ را در یک روز 
پنج کهکشان فشرده شده زیر یک عبا 
"خیز ای جامه بر سر کشیده
و هشدار ده"

عبای تو چون شیشه فانوس 
نور را زنده نگه داشته بود 
در شب طوفان

تو که رفتی بادها هجوم آوردند
در را شکستند
و پهلوی مادر را شکستند
 و دست پدر راباطناب بستند 
و دل ما را

که بایدچنان بی صدا اشک می ربختیم که هیچ کس نفهمد مادرمان هم از کنار ما رفته است 
باید همه چیز عادی به نظر می رسید 
تا خاکی که او را در خود نهفته بود  خشک شود 
و  از دیده گان پنهان ماند 
تا ظهور مهدی

  • فرشته حالی
۰۵
بهمن

بر ساقه رگهای  طوبی غنچه بودی

نشکفته بودی که تو را از ساقه چیدند

درهای دنیا را به رویت باز بستند

بین در و دیوار نافت را بریدند


  • فرشته حالی
۰۴
بهمن



ما که سیمرغ ایم همبالان هم 

هم کلاسی ها و همسالان هم 


هفت قله در پی قاف آمدیم 

تا بلندی های "اعراف "آمدیم


ما عصای دست بیضای توییم

همنفس های مسیحای توییم


کربلا در کربلا سر داده ایم

کفتر در این حرم پر داده ایم


اشهد ان خدایی جز تو نیست

تو قریبی آشنایی جز تو نیست . . .



  • فرشته حالی
۱۵
دی



این شراب طهورا ست

هزار و صد و هفتاد و هفت ساله است

مرد افکن نیست که تلخ باشد 

نامرد افکن است و شیرین

ومرده را زنده می کند

همانکه حافظ را زنده می کند

امیرکبیر را زنده می کند

ژاندارک را زنده می کند

وهمه شهیدان تاریخ 

همه آنها که رفتند آب بیاورند

و دیگر برنگشتند

وآنها که سر بریده شدند 

چون از آتش گذشتند

فرصتها را بر میگرداند

و حق را به حقدار

و لیلی را به مجنون می رساند

و فروغ را زنده میکند 

تا تعبیر خوابش را ببیند

که بیداری است


  • فرشته حالی
۱۵
دی

ببین چه قاب خوبیه 

این شب تاریک و سیاه

چه خوش نشسته اون وسط 

صورت نورانی ماه

سیاهی زندگی هم 

قاب یه عکس روشنه 

عکس یه صبح تازه که

خورشید داره سر می زنه

.....

  • فرشته حالی