به نام تو

انک لا اله الا انت

به نام تو

انک لا اله الا انت

ربِّ صلّی علی مُحسن فی العالمین

آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۹۶، ۱۸:۴۳ - سید محمد موسوی
    عجب...
۱۶
دی

بچه آدم رو 

خدا 

گذاشت تو گهوراره 

 و یه تکون به گهواه داد 

و زمین شروع کرد به چرخیدن


آدم هنوز  گریه می کرد 

می خواهم برگردم بغل خدااااااااااااا


خدا یه چرخ و فلک گردون

که با ستاره ها تزیین شده بود

بالا  سرش گذاشت به چرخیدن 


آدم دیگه گریه نمی کرد

خیره شده بود به بالای سرش

 آوای غریبی به گوش می رسید

از اعماق دل خودش  

یا از دل آسمون


  • فرشته حالی
۱۵
دی



این شراب طهورا ست

هزار و صد و هفتاد و هفت ساله است

مرد افکن نیست که تلخ باشد 

نامرد افکن است و شیرین

ومرده را زنده می کند

همانکه حافظ را زنده می کند

امیرکبیر را زنده می کند

ژاندارک را زنده می کند

وهمه شهیدان تاریخ 

همه آنها که رفتند آب بیاورند

و دیگر برنگشتند

وآنها که سر بریده شدند 

چون از آتش گذشتند

فرصتها را بر میگرداند

و حق را به حقدار

و لیلی را به مجنون می رساند

و فروغ را زنده میکند 

تا تعبیر خوابش را ببیند

که بیداری است


  • فرشته حالی
۱۵
دی

ببین چه قاب خوبیه 

این شب تاریک و سیاه

چه خوش نشسته اون وسط 

صورت نورانی ماه

سیاهی زندگی هم 

قاب یه عکس روشنه 

عکس یه صبح تازه که

خورشید داره سر می زنه

.....

  • فرشته حالی
۱۴
دی

یگانگی را درک نکردیم

البته توحید حق خداست که  ادا نکردنش ظلمه در حق خودما ن !

توحید حق ماست حق همه ما اینه که یک خدا داشته باشیم

حق ما درختانی که از این خاک روییدیم

 اینه که  به یک جهت رشد کنیم

و گرنه مثل شاخه های به هم پیچ خورده جنگل جادو 

 زشت و پیچیده می شویم

اگر رویمان را از خدا بگردانیم 

باصورت زشت عجوزگان و بوزینگان و به رو خواهیم شد

ماهمه بندگان یک خدا هستیم

و خدا یک خورشید بالای سرمان آفریده است

خدا یک دین 

یک راه 

برای ما قرار داده

تا به هم برخورد نکنیم

و تا بی نهایت در کنار هم سبز بشیم

و من یسلم وجهه الی الله

 و هو محسن

فقد استمسکبالعروة الثقی

و الی لله عاقبت الامور



  • فرشته حالی
۱۴
دی
مدتها فکر می کردم حضرت فاطمه خودش می خواست زودتر از این جهان برود نزد پیامبر و حتی حضرت علی  وفرزندان خردسالش برایش مهم نبودند که در این جهان چقدر تنها می مانند فکر می کردم که نمی توانست بدون پیامبر نفس بکشد و این ٧۵ روز را همینطور بال بال زد و گریه کرد و حتی فکر محسنی که در شکم داشت هم وادارش نکرد کمی دیرتر بمیرد ! شاید همه اینطور فکر میکنند که مرگ حضرت فاطمه استجابت دعای خودش بود و همه اش بتاطر یک حدیث حعلی است که سالهاست هر فاطمیه می شنویم که در روزهای آخر زندگی پیامبر فاطمه به دیدن پدر می رود و پیامبر ابتدا ر گوشش چیزی می گوید که می گرید و بعد چیز دیگری می گوید که حضرت فاطمه می خندد راوی می گوید که وقتی از فاطمه پرسیدم گفت بار اول خبر رحلت زودهنگام خودش را دا د و بار دوم گفت تو از خادانم اولین کسی هستی به من می پیوندی که خوشحال شدم و خندیدم
همه شنیده ایم این داستان را  و نمیدانستیم که این حیث یک راوی بیشتر  ندارد و آن هم دختر خلیفه  اول ابوبکراست
که خلیفه  دوم  او را سپر  بلاها و دردسر های پس از کودتای خود کرد تا در دوره کوتاه خلافت پیرمرد و به دست او بزرگترین مانع امپراطوری اسلامی عربی خود را از میان بدارد  
بزرگترین مانع سوار شدن او بر منبر پیامبر و فرمان حمله به امپراطوری ایران را صادر کردن
برخلاف آنچه فکر می کنیم تهدید اصلی علی (ع) نبود فاطمه بود
فاطمه ام ابیها تنها فرزند و وارث خون  آخرین پیامبر خدا



  • فرشته حالی
۱۴
دی

چقدر زن شجاع و جالبی بود حضرت فاطمه گذشته از حضرت فاطمه بودنش شخصیت تاریخی اش برام خیلی جالبه 

جایی که علی (ع) وظیفه سکوت داشت و هیچ کس هیچ کس اعتراضی نکرد به کودتاچی ها و نه سلمان و نه حتی اباذر  حرکت موثری نمی یافتند که بهش دیت بزنن  و یکوت علی(ع) حجت رو تمام کرده بود

حضرت فاطمه نمی تونست چیزی جز اونی باشه که بود تنهای تنها به جنگ دروغگویان رفت و علی تافاطمه بود با ایشان بیعت نکرد ! چرا ؟ رودروایستی گیر کرده بود یا از فاطمه ی ترسید ؟

چنین به نظر می رسد که جز آنچه در روز غدیر به اعلان عمومی رسید و امر و لایت و فانوسبانی جامعه به علی (ع) سپرده شد در پیمانی که تنها  علی  فاطمه و پیامبر از آن خبر داشتند علی و فاطمه باهم و هریک نیمی از بار امانت را به دوش گرفته بودند علی در حالت یوم الغدر و فاطمه در حالت لیلة القدر علی در بیعت فاطمه و فاطمه در بیعت علی بود

و به هر صورت اتفاقی که عملا افتاد این بود که حضرت علی از حضرت فاطمه تبعیت کرد و تا فاطمه بود در بیعت او ماند و سکان کشتی به دست فاطمه بود





  • فرشته حالی