به نام تو

انک لا اله الا انت

به نام تو

انک لا اله الا انت

ربِّ صلّی علی مُحسن فی العالمین

آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۹۶، ۱۸:۴۳ - سید محمد موسوی
    عجب...

۲۵ مطلب با موضوع «قرآن ! مرا بخوان :: دعا» ثبت شده است

۱۷
فروردين


إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ﴿٢٦

معنای آیه : وقتی کسانی که کافر "شدند" همبستگی جاهلی را مایه دلگرمی خود قرار دادند,  خدا هم آرامش خود را بر پیامبر و بر المؤمنین نازل کرد و صفت التقوی  را لازمه وجودی ایشان گردانید و البته خود سزاوارش و اهلش بودند و خدا بر هر چیزی آگاهی کامل دارد.

 

آیه ٢۶ سوره الفتح در رابطه با عصمت امیر المؤمنین نازل شده است

که صورت ظاهری آیه هم گویای این منظور است و نیازی به تأویل نیست.چرا که معنای تقوا  چون از سوی خدا بر کسی لازمه وجودی قرار گیرد او را از "مخلَصین " قرار داده که معنای "مُخلَص" چنانکه می دانیم با "مُخلِص" تفاوت دارد و از یوسف در قرآن به "مخلَصین" 

یاد شده که علمای شیعه از آن در توضیح مفهوم عصمت استفاده کرده اند.

در بیشتر مواردی که خدا در قرآن از "المؤمنین" سخن می گوید منظور "امیر المؤمنین" است (چنانکه از ابراهیم (ع)نیز به عنوان امت یاد می کند) و همچنین در مواردی که المؤمنات را با آن همراه   کرده منظور فاطمه الزهرا (س) است.    


یک نکته خیلی جالب در رابطه با آیه مذکور این است که وقتی در جستجوی گوگل تایپ می کنی آیه 26 سوره 


....هنوز ننوشته ای که خودش الفتح را پیشنهاد می کند که این بخاطر تعداد دفعات زیادی است که کاربران عرب زبان این آیه بخصوص را جستجو کرده اند و اگر عبارتی فارسی به آن بیافزایی دیگر این اتفاق نمی افتد 

تمرکز غیر عادی کاربران عرب بر دقیقا آیه 26 سوره الفتح (که از قضا جزء 26 هم هست) و  ارائه تفاسیر متعدد برای رفع شبهه ای ناگفته خود حکایت می کند از ماجرایی تاریخی مکتومی که حمیة الجاهلی مانع شده عجم از آن بویی ببرد.


نمونه دیگری از این اتفاق را در  دیکسیونر عربی - فارسی "المعجم" ذیل لغت "مولی' " می توان  یافت  که بسیار جالب توجه و معنادار است چنانکه می دانیم لسان عرب کاملترین زبان است به این لحاظ که چنان هر لغت تا ریشه اش پیداست که امکان  سخن گفتن به گونه "قولاً سدیداً" در آن فراهم است. یعنی سخنی که دقیق و منظورش مشخص باشد چنانکه قابل ایهام  و سوء استفاده نباشد و معنای "قول سدید" همین است و خدا ما را به سخن گفتن چنین توصیه کرده است.

مثل انگلیسی نیست که روبروی هر لغت ده هزار معادل بی ارتباط به هم و گاه ضد و نقیض ردیف کرده اند , عربی چنین نیست و هر لغت معمولا یک معادل دارد اما در مقابل مولی به تعداد زیادی معادل بر می خوریم که یعنی معلوم نیست در غدیر خم منظور پیامبر چه بود از گفتن " من کنت مولی  فهذا العلی مولی"







  • فرشته حالی
۱۳
فروردين


بهشت زیر پای مادر  است

مادر 

هاجر است 

هاجر 

مادر است و ابراهیم پدر

گفت خدا پدر تان ابراهیم 

آشکار گفت 

و هاجر را مادر به نجوا نام برد 


مادر و پسر 

همان دو عزیز دل خدا 

که  حریمشان ذا کریم در دل کعبه قرار داد

هر روز هر نمازگاه به مدفن ایشان سجده می کنیم 

مادر 

و پسر 

مادر و پسر 

قلب زمین 

قلب زمین مکه است 

قلب زمین کعبه 

من می روم کعبه را آزاد کنم از دست این رجز ها 

و خانه های لی لی  پوتی بدریخت شان را 

که مثل جوش های چرکی و بدبو 

دور قلب زمین را گرفته اند 

همه را به کوبش بالم 

زیر رو می کنم 

من خدا را می بینم 

همین حالا 

که با چهره  یارم به من می خندد

یا چهره یارم که خورشید کالبد اوست 

کالبدی از کالبدهایش

و او هفت کالبد دارد 

مثل ما و شما 

و همه چیز الا الله 


  • فرشته حالی
۱۱
فروردين

ن والقلم و ما یسطرون

ن 

به قلم

و آنچه سطر سطر می نویسد

قسم به الکتاب 

و پبامبر که نقش قلم را بازی می کند در این میانه

به نیکویی

چنان بی طعم و بو که گویی آب است محمد

چیزی از خود بر وحی نمی افزاید 

و چیزی به الطبع از آن نمی کاهد

هرچه بر او قرائت می کنند تلاوت می کند 

به این می گویند رسول

به این می گویند امین 

به این می گویند عبدالله

چنین کسی شایسته صلوات است

صلوات الله

چنین کسی بسیار حمدش  کنند 

بندگان لایق خدا



می گویند محمد سواد نداشت

معنای سواد چیست ؟

معنی خواندن و نوشتن؟

مگر عالم تر از محمد داشتیم

که خدا خود تعلیمش داد

که  خدا را وساطت کند 

بر آدمیان؟


مگر زکات داده واجب نیست؟

مگر زکات معنایش خون رسانی به اعضاء دیگر بنی آدم نیست؟

مگر نوشتن وسیله گرداندن آگاهی نیست؟

مگر خواندن رگ دریافت نیست از دانایان ؟

مگز دانش زکاتش آموختن نیست؟

پس چگونه محمد سواد نداشت؟ 

و من و شما  داریم؟

و ما و ایشان؟

و همه می میریم و کسی را نآگاهانده ایم 

از آنچه آگاهی روزیمان کرده بود خدا ....

 و تحسین و صد آفرین به ما 

که باسوادتر از پیامبر خداییم !




و محمد خود کتاب است 

به قول خدا 

در آیه 157 سوره 7


"و کسانی 

 پیام آورِ خبرشدهِ

مکتب نرفتهِ درس نگرفته را

پیروی می کنند

کسی که او را نزد خود در التورات و النجیل 

مکتوب یافته اند 

به انجام پسندیده مأمورشان می کند

و از آنچه ناپسند است باز می دارد

و حلالشان کند هرچه پاکی است

و حرامشان  کند هرچه پلیدی است

و از ایشان بردارد 

سنگینی اصرار بر پلیدی ها

و دیگر غل و زنجیرها که بر گردن شان است

پس هر آنکسان 

که او را باور دارند

و او را عزت گزارند و محترم دارند

و به داد خواهی او برخیزند

و از  آن روشنی بخش

آن نور

که به همراه او  فرو فرستاده "ام"

پیروی کنند

هم ایشان همان رستگارانند


  • فرشته حالی
۰۵
فروردين

آدم نیاز به محبت داره خدا آدم نیاز به محبت داره تو آدم رو نیازمند به محبت آفریدی شیطون به آدم دروغ گفت که نیاز به امنیت و رفاه داره آدم همه چیز رو برای محبت میده آدم برای گرفتن محبت مشهور میشه پولدار میشه  بعد میبینه گول خورده شده برده شیطون خدا آدم گناه داره برای اینکه نیاز به محبت داره 

تو آدم رو اینجوری آفریدی که خون باید حرکت کنه همه اندامها باید با قلب در تماس باشند  دایم دایم    وگرنه می میرند  مهر داشتن کافی نیست اگه مثل خون جریان نداشته باشه به هیچ دردی نمی خوره باید محبت کرد محبتی که  تو دل بمونه لخته میشه  

خدایا آدمها همه فقیرند همه کمبود محبت دارند چه جوری به هم غذا بدهند؟! 

خدایا خدایا تو همه چیز رو کامل آفریدی خدایا به داد دل آدم برسون  اونی رو که قراره برسونی . . . نگذار  دل آدم بمیره خدا نگذار شیطون پیروز بشه ...


  • فرشته حالی
۲۴
بهمن


   

1) فدک یعنی" فدای تو "


و همان "فداک" است ترکیب "فدای" _ "ک "  


 معادل  این ترکیب در فارسی " برات" است "برای" _"ات"


فدک در ابتدا جمله ای توضیحی درباره این بخشش پیامبر به تنها وارث خود بود ود جریان اقامه دعوی با عنوان " بخشیده شده به تو" از آن قطعه زمین یاد می شد.

 

2) فدک سند  پیوند خونی حضرت فاطمه با پیامبر بود


خطبه فدکیه با این سخن آغاز می شود


أنا فاطمه و ابی محمد


یعنی  من فاطمه  ام  و محمد   پدر من است


اصلی ترین دلیل اقامه دعوی از سوی حضرت فاطمه در مورد فدک به ثبت رسانیدن همین یک جمله بود  جمله ای که امروزه ما در ابتدای هر فرمی که سندیت قانونی دارد می نویسم و امضا می کنیم 


اینجانب............... فرزند...........


اصلا آن روز فاطمه به مسجد مدینه رفت  تا با صدای رسا همین یک جمله را  بگوید که  من و فرزندانم تنها وارثان خون آخرین پیامبر خدا هستیم 

چرا؟؟

مگر کسی می خواست نسبت خونی فاطمه با پیامبر را زیر سؤال ببرد یا سندیت آن را از بین  ببرد؟


 پیوند خونی فاطمه با پیامبر مانع راه چه کسانی بود؟ 


 به یاد آوریم که پیوند خونی  برای عرب  بسیار اهمیت داشت  اعتباری که نسبت خونی داشتن با پیامبر برای فاطمه و اولادش در جامعه مسلمانان ایجاد می کرد  به مراتب بیشتر از آن بود که ابوبکر و عمر بواسطه هم نشینی با پیامبر می توانستند برای خود قائل شوند آنان که فکر ایجاد امپراطوری بزرگ عرب و فتح ایران و روم را در سر داشتند می دانستند مانع اصلی بر سر راهشان همین پیوند خونی فاطمه با پیامبر است 

البته آنها خیلی پیش تر به فکر گرفتن این امتیاز افتاده بودند همان زمان که تازه داشت پایه های نخستین جامعه مدنی در عربستان ریخته می شد در همان سال نخست هجرت پیامبر عایشه را به خانه پیامبر فرستادند تا فرزندی از او برایشان به غنیمت بزاید 

نشد که نشد دختر ابوبکر از پیامبر هیچ فرزندی به دل نگرفت

پس دست بکار شدند و حفصه را به کمک فرستادند که دختر عمر بود و این هم راه به جایی نبرد در این میان دو خواهرزاده حضرت خدیجه که در نزد پیامبر بزرگ شده بودند هدف بعدی بودند که یکی را عثمان به همسر گرفت ولی هر دو پیش از وفات پیامبر درگذشتند و نقشه خواهر تراشیدن برای حضرت فاطمه هم  چندان سودی نداشت و البته ابوبکر و عمر هر دو از اولین کسانی بودند که  به خواستگاری فاطمه (س) آمدند و به در بسته خوردند

مهمتر از همه نقشه ای است که در زمان حیات پیامبر فقط مقدماتش را چیده بودند و قصد داشتندپسر خوانده پیامبر را به عنوان پسر  اومعرفی کنند این نقشه را شدنددر قرآن   خنثی کرد و علت اینکه همسر مطلقه زید را به همسری پیامبر در آورد بوجود آوردن ادله قطعی بر عدم پیوند خونی میان پیامبر و زید بود و در همان آیات خدا تاکید می کند که محمد پدر هیچ یک از مردان شما نمی باشد


 و فاطمه آن روز در حالیکه محسن را در دل داشت وهفته ٢۱  ام بارداری را هم پشت سر گذاشته بود در حلقه ای از زنان هاشمی به مسجد مدینه آمد تا با صدای غیر نشنیدن این را بگوید که 


من فاطمه هستم و محمد پدر من است

و چه عرصه ای برای تاکید بر این مطلب بهتر از مساله وراثت 

و آنانکه در صدد حذف این مدرک قانونی از اوراق تاریخ بودند هم 

از  اهمیت این سند آگاهی داشتند




 

  • فرشته حالی
۱۰
بهمن

قل     هو    الله    احد     

بگو او  همان یک خداست

 

یعنی از نوع خدا فقط یکی وجود دارد

 و هر چیز دیگری جز او مخلوق اوست 


الله الصمد 

خدا به طور مستقل از همه چیز وجود دارد 

و هیچ چیز مستقل از خدا وجود ندارد 


لم یلد و لم یولد         نزاده  و زاده نشده است

تولید "مثل" نمی کند وجودی است کثرت ناپذیر

و در امتداد وجود دیگری بوجود نیامده است


و لم یکن له کفوّاً احد      هیچ کس هم "کفو" او نیست

یگانه است و هم گونی ندارد

جفت ندارد

 پس وجودی است که ترکیب و آمیخته نمی شود


(میگم خدایا اگه خودت نمی گفتی

امکان نداشت به هیچ راهی آدم یگانگی تو رو درک کنه ! )




  • فرشته حالی