قرار بود علم تجربی در ازای گرفتن یقین, ایمان و جاودانگی از انسان به او قطعیت در قوانین فیزیک را بدهد که این خود معامله ای سراپا ضرر بود و مثل این بود که دو چشم کسی را به قیمت یک سمعک از او بخری اما همان را هم به او ندهی علم با تعریف جدیدش سر ما کلاه گذاشت و با تئوری فیزیک کوانتم که ناگهان در میان آورد نسبیت را جای وحدت به آدمیزاد همه چیز باخته غالب کرد نسبیتی که از کثرت هم پریشانی آور تر و ناخواستنی تر بود
فکر می کنم کمی عجیب است که آدم چرا حاضر شد باور کند که جاودانه نیست؟!
آدم که معمولا دروغی که دوست داره رو به راستی که بدش میاد ترجیح میده چطور شد که انقدر راحت حاضر شد قبول کنه که مثل حباب می ترکه و از بین میره ؟! چطور شد که انسان این دروغ بی مزه رو به خود خوراند ؟
گول خوردیم گول شیطان دانشمند نما را...