یا یحیی(زنده شده)
کتاب را با توانمندی بگیر
و به او در کودکی حکم دادیم
و مهربانی
و پاکی از نزد خود(خدادادی)
و پرهیزکار بود
به مادر و پدر اش نیکو کار
و هیچ زور گو و گردن کش نبود
و شلام بر او
روزی که زاده شد و روزی که مرد وروزی که زنده برانگیخته گردد
و یاد کن در "الکتاب" مریم را
که چون از کسان اش در مکانی رو به شرق کناره جست
و از ایشان پرده گرفت,
پس به سوی اش فرستادیم
روح خود را
که به مانند بشری کامل بر او مجسّم شد
گفت:
همانا پناه می برم به "الرّحمن" از تو که پرهیزگار باشی
گفتا:
به راستی من فرستاده پروردگارت هستم
تا تورا پسری پاک هدیه دهم
گفت:
چگونه مرا پسری باشد حال آنکه هرگز دست بشری به من نخورده
و هرگز بی بندوبتر نبودم؟!
گفتا:
چنین گفت پروردگارت _ آن برمن آسان است
تا اورا برای مردم نشانه ای
و رحمتی از جانب خود قرار دهیم
و امری انجام یافته است
پس بار او برگرفت
و دوری گزید با او
در مکان دور افتاده
و درد زاییدن اش به سوی خرمابن مادینه ای کشانید
و می گفت ای کاش که پیش از این مرده بودم و از یادها رفته بودم
پس او را ندا داد از پیش پایش
غم مخور که خدا از بن تو جویباری روان کرده است
و نخل را به سوی خود بتکان
تا خرمای تازه چیده بر تو فرو ریزد
و بخور و بیاشام و دیده روشن دار
به نام خداوند بخشنده مهربان
کاف ها یا عین صاد
یاد رحمت پروردگارت در حق بنده اش زکریا
چون ندا در داد پروردگارش را ندایی نهانی
گفت :
خدایا همانا که استخوانم پوک گشته
و نور کهنسالی بر سرم روشن شده
در حالیکه هرگز از خواندن تو پروردگارا دلسرد نبودم
و همانا که من از میراث خواران پس از خود دل نگرانم
و زنم نازا است
پس از جانب خود برایم ولی و سر پرستی عطا کن
تا از من و خاندان یعقوب ارث برد
و خدایا او را مورد رضای دل ها قرار ده
یا زکریا
ما تو را بشارت می دهیم
به پسری که نامش یحیی( زنده شده) است
که پیش از این هم نامی برایش قرار ندادیم
گفت:
پروردگارا
چگونه برایم پسری باشد حال آنکه همسرم نازاست
و خود از پیری به فرتوتی رسیده ام؟!
گفتا که پروردگارت چنین گفت
که این برمن آسان است
چنانکه قبل از این تو را که چیزی نبودی آفریده ام
گفت: پروردگارا نشانه ای برایم قرار ده
گفتا که نشانه ات اینکه سه شب کامل با مردم سخن نگویی
پس از محراب بر قوم خود بیرون شد
و به اشارت از ایشان خواست که صبح و شام نیایش کنند