"تو آنی که چون دمشق یک قافیه زیبا بیشتر نداری..."
"تو آنی که چون دمشق یک قافیه زیبا بیشتر نداری..."
حسن خلق یوسف عجیب بود
خاطره تلخ تنها پایین رفتن از چاه و در آن تاریکی و سرما بدون پیراهن نشستن و دلتنگی پدر و مادر
خداییش هرکی بود عقده ای میشد! اما یوسف نه تنها می بخشه که
انگار از قبل بخشیده بود و اوج بزرگواری اش موقعی هست که میگه
خدایا شیطان میان من! و برادرانم! اختلاف افکند....
شیطان میگه: من ؟ چرا می اندازین گردن من کار ِنفس خودتون رو
...بهش میگن تو نقش گرگ رو بازی میکنه تو قصه یوسف
خدا چرا انسان را از خوابیدن منع نمی کند؟
چرا؟
خدا که همه لذّات جانوری را در حین روزه منع فرموده چرا خواب را که لذتش از لزومش بیشتر است در روزه مجاز دانسته و حدیث خواب روزه دار عبادت است مشهور است؟چون خواب در واقع لذت روح است و روزه مشق تن است و افطار روح پس از یازده ماه
روزه داری
بین التعطیلین
جوجه تو پیاز خوابونده
سیخ و زغال ومنقل
خونه" متل قو "گیر میاد
جاده شلوغه
جاده "شِمال"
همه اصرار اصرار
که برن به جهنم!
بین الطلوعین
چند تا رو خدا رحم میکنه
می فرسته ته دره
ما به اینها میگیم تلفات !
می شمریم و اعلام می کنیم
و با کسانی که به جهنم می رسند
کاری نداریم
از خدا برگشته را درمان به او بر گشتن است
راه رو اشتباه رفتی باید برگردی مسیر رو
پیچ اشتباه رو باید برعکس پیچید که وا بشه
تواب به چه کسی میگن
به ما که مثل یو یو
بین بهشت و جهنم در رفت و برگشتیم
و خدا تواب است یعنی چه
یعنی خدا به ت رو می کند
و مقل نور
مقابل ات سبز می شود
وأینما تولّو فثمّ وجه الله
َ