یکی دستش به دهنش میرسه لقمه میگذاره دهن خودش
لقمه اش حروم نیست اما یه تعارف هم نمی زنه به بغل دستی اش
به تک خوری عادت کرده
یکی هم دستش به دهن خودش می رسه هم به دهن زیر دستاش
لقمه رو از دهن زیر دستی ها می گیره
می گذاره دهن بالا دستی ها !
این وسط البته یه چیزهایی به دستش می ماسه
وسه لیسیدن
یکی دیگه هم هست که دستش به دهنش می رسه اما خالیه
دست خالی هم که نمیشه رفت به جنگ شیطون !
پس در حالت شکایت از دنیا میره
اما هستش کسی که دستش نمیره طرف دهنش
چون روزه داره
لقمه خودش رو می گذاره دهن بغل دستی ها
جوون ترها ... پیر تر ها ... همیشه یه بهانه ای پیدا میشه برا
بخشیدن
فرقی نداره این لقمه شامش باشه یاافطارش
...خوش به حالش!
به .حال این میشه حسودی کرد چون به زودی" خدا " خودش لقمه می گذاره دهن اش
جرعه جرعه شراب مینوشانه بهش... در بهشت...
قبله یکی است
گرچه جهان شش جهت است
قبله یکی است
در روی نقشه که نگاه کنی
بی نهایت راه به خانه خدا ختم می شود
شعاع دایره ای که مرکزش خانه خداست
بی نهایت است
اما راه تو تا خانه خدا فقط یکی است
فقط یک خط مستقیم
می توان میان مختصات نقطه ای که تو در آن قرار داری
و خانه خدا رسم کرد
.....
نماز خواندنی نیست
که بخوانیمش
مثل قیامت است
بپا کردنی است
مثل دعوی
اقامه کردنی است
اذان سر دادنی است
"سر " دادنی است