استعفای حافظه

سرعت تغییر انقدر زیاد شده که سررشته خاطرات از دست آدم  در رفته بهش میگن آلزایمر

تا بیست سال پیش اینجوری نبود  قاب زندگی ثابت بود آدمهای توی قاب عوض می شدند 

 نقش عروس داماد پدر  مادر خانم بزرگ آقا بزرگ ! 

تازه همه سعی می کردن راکورد رو نگه دارند میزانسن بهم نخوره 

برای همین ذهن آدم می کشید که خط داستان رو دنبال کنه 

حالا که هرروز لوکیشن و بازیگرها و لباس دکور  همه باهم عوض میشه  ذهن دیگه نمیکشه _دونه های خاطره رو به یک نخ یاد! 

حافظه  از این کار بی لذت نگه داشتن تصویر از دست رفته ها خلاص میکنه   

ضمنا بر اساس اینکه درقرآن آیه مربوط به آلزایمر در مجاورت آیه ای است 

که خدا از عسل به عنوان شفا یاد می کند خوردن روزی یک قاشق عسل از جوانی 

می تواند در ترغیب حافظه برای ادامه فعالیتش مؤثر باشد